آثار اجتماعی حجّ| ۵
حُجّاج، ميهمانان خدا هستند
علی ابی عبدالله (ع) قال: اَلْحاجُّ وَ الْمُعْتَمِرُ وَفْدُ اللهِ اِنْ سَأَلوهُ اَعْطاهُمْ وَ اِنْ دَعَوْهُ اَجابَهُمْ وَ اِنْ شَفَعوا شَفَّعَهُمْ وَ اِنْ سَكَتوا اِبْتَدأَهُمْ وَ يُعَوِّضونَ بِالدِّرْهَمِ اَلْفَ اَلْفَ دِرْهَمٍ.[1]
حاجّ و معتمر [عمره بجاآورنده] ميهمان خدا هستند. اگر سؤال كنند [درخواستى نمايند]، عطاءشان فرمايد و اگر دعا كنند و او را بخوانند، اجابتشان نماید و اگر از كسى شفاعت كنند، شفاعتشان را بپذيرد و اگر هم سكوت كنند و چيزى نخواهند، [ميزبان كريم] خود، ابتداء به بذل عنايت مىفرمايد و در ازاى هر درهم، هزار هزار درهم عوض مىدهد.
نگاه به كعبه هم رحمتانگيز است
عَن اَبی عبدالله (ع) قال: مَنْ نَظَرَ اِلَى الْكَعْبَةِ لَمْ يَزَلْ تُكْتَبُ لَهُ حَسَنَةٌ وَ تُمْحى عَنْهُ سَيِّئَةٌ حَتّى يَنْصَرِفَ بِبَصَرِهِ عَنْها.[2]
هر كه به كعبه نگاه كند [مادام كه چشمش به كعبه است] مرتّب حسنهاى برايش نوشته و سيّئهاى از او محو مىشود تا [لحظهاى] كه چشمش را از كعبه برگرداند.
در روایت دیگری میفرماید:
وَ قالَ: مَنْ نَظَرَ اِلَى الْكَعْبَةِ كُتِبَتْ لَهُ حَسَنَةٌ وَمُحِيَتْ عَنْهُ عَشْرُ سَيِّئاتٍ.[3]
و فرمود: هر كه نظر به كعبه كند، حسنهاى برايش نوشته مىشود و ده گناه از او محو مىگردد.
پیرامون كعبه، باران رحمت و مغفرت مىبارد
عن ابی عبدالله (ع) قال: اِنَّ الله تَعالی حَوْلَ الْكَعْبَةِ عِشْرینَ وَ مِأَةَ رَحْمَةً مِنْها سِتّونَ لِلطّائِفينَ وَ اَرْبَعونَ لِلْمُصَلّينَ وَ عِشْرونَ لِلنّاظِرينَ.[4]
از امام صادق(ع) است كه فرمود: پيوسته خداوند متعال در اطراف كعبه صد و بیست رحمت نازل مىفرمايد. شصت رحمت از آن براى طوافكنندگان است و چهل رحمت براى نمازگزاران و بیست رحمت براى نظركنندگان به كعبه.
چه مبارك عملى است طواف خانهی حق
قَدِمَ رَجُلٌ عَلی اَبِیالْحَسَنِ (ع) فَقالَ: قَدِمْتَ حاجّاً؟ فَقالَ: نَعَمْ فَقالَ: تَدْري ما لِلْحاجِّ؟ قالَ: لا. قالَ: مَنْ قَدِمَ حاجّاً وَطافَ بِالْبَيْتِ وَ صَلّى رَكْعَتَيْنِ كَتَبَ اللهُ لَهُ سَبْعينَ اَلْفَ حَسَنَةٍ وَ مَحَا عَنْهُ سَبْعِينَ اَلْفَ سَيِّئَةٍ وَ رَفَعَ لَهُ سَبْعِينَ اَلْفَ دَرَجَةٍ وَ شَفَّعَهُ في سَبْعينَ اَلْفَ اَهْلِ بَیْتٍ وَ قَضی لَهُ سَبْعينَ اَلْفَ حاجَةٍ وَ كَتَبَ لَهُ عِتْقَ سَبْعينَ اَلْفَ رَقَبَةٍ قيمَةُ كُلِّ رَقَبَةٍ عَشَرَةُ آلاَفِ دِرْهَمٍ.[5]
مردی بر امام كاظم(ع) وارد شد. امام از او سؤال كرد: به عزم حجّ آمدهاى؟ عرض كرد: بله! فرمود: آيا مىدانى براى آدم حاجّ چه فضيلتى است؟ گفت: خير! فرمود: كسى كه به حجّ بيايد و بر گرد بيت طواف نماید و دو ركعت نماز بجا آورد، خدا مىنويسد براى او هفتاد هزار حسنه و محو مىكند از او هفتاد هزار سيّئه و بالا مىبرد براى او هفتاد هزار درجه و مىپذيرد شفاعت او را دربارهی هفتاد هزار خانواده و قضا مىكند براى او هفتاد هزار حاجت و مىنويسد براى او ثواب آزاد ساختن هفتاد هزار بنده كه قيمت هر بندهاى ده هزار درهم باشد.
البتّه بايد متوجّه بود كه ترتّب اين همه فضيلت و ثواب بر حجّ، مشروط به شرايطى است كه به خواست خدا در مباحث آينده به آن اشاره خواهد شد.
به راستى كه تارك حجّ، فاقد رمز انسانيّت است
حال كه دانسته شد رفتن به زيارت خانهی خدا به عنوان عرض تشكّر و سپاس به آستان اقدس حضرت حق، ولىنعمت مطلق، شرط ادب آدمى و مقتضاى انسانيّت انسان و مميّز او از حيوان است، بايد متذكّر شد، علاوه بر اين، وسيلهاى براى جلب عنايات بىپايان پروردگار و بدست آوردن آن همه خيرات و بركات دنيايى و عقبايى است كه از شدّت عظمت و كثرت، موجب اعجاب و حيرت مىشود.
بنابراین، تا چه اندازه دورى از انسانيّت و آدميّت، بلكه بىشرمى و وقاحت میخواهد كه نه تنها آدمى خود را موظّف به زيارت ولی نعمت و عرض سپاس به آستان او نداند، بلكه وقتى هم كه او دعوتش كند، اعتنايى نکرده و دعوتش را به چيزى نگيرد. به راستی اين وقاحت، منبعث از كفر درونى آدمى است که قرآن كريم از اين سوء ادب و بىمبالاتى، تعبير به كفر فرموده است:
وَ مَنْ كَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ.[6]
هر كس كفر بورزد [و از انجام حجّ سر باز زند] بطور مسلّم، خدا بىنياز از جهانيان است.
یعنی؛ نرفتن مردم به زيارت كعبه، زيانى به خدا نمىزند؛ چرا كه خدا حاجت به كسى ندارد بلكه اين، خسران و زيان فوقالعاده بزرگ و هلاكتبارى است كه دامن مردم را مىگيرد و محروم از سعادتشان مىسازد.
گر جملهی كائنات كافر گردند / بر دامن كبرياش ننشيند گرد
کفر تارك حجّ به چه معناست؟
باید دانسته شود كه كفر در قرآن كريم و روايات، اقسام مختلف يا مراتب مختلف دارد. يك قسم يا يك مرتبهاش، كفر به فروع است كه به معنى ترك واجبات و ارتكاب محرّمات میباشد.
اين قسم از كفر موجب خلود در جهنّم نمیباشد، مگر اينكه كاشف از بىاعتقادى نسبت به اصلى از اصول عقايد گردد كه در اين صورت، كفر، به معنى الحاد و جحود[7] خواهد بود و مستوجب خلود در جهنّم خواهد شد.
وافی نقل مىكند، راوى از امام كاظم (ع) راجع به كفر تارك حجّ سؤال كرد.
قالَ: قُلْتُ: فَمَنْ لَمْ يَحِجَّ مِنّا فَقَدْ كَفَرَ؟ قالَ: لا وَلكِنْ مَنْ قالَ لَيْسَ هذا هكَذا فَقَدْ كَفَرَ.[8]
میگوید، گفتم: پس [بنابر فرمودهی خدا] اگر كسى از ما، حجّ نرود كافر شده است؟ فرمود: نه؛ امّا كسى كه بگويد اينچنين نيست [يعنى بگويد حجّ، واجب نيست و منكر وجوبش شود] كافر شده است.
فيض (رحمة الله عليه) در بيان روايت مىفرمايد:
اِنّما لَمْ يَكْفُرْ تارِكُ الْحَجِّ لِاَنَّ الْكُفْرَ راجِعٌ اِلَى الْاِعتِقَادِ دُونَ الْعَمَلِ فَقَولُهُ تَعالى وَ مَنْ كَفَرَ، اَيْ وَ مَنْ لَمْ يَعْتَقِدْ فَرْضَهُ اَوْ لَمْ يُبالِ بِتَرْكِه فَاِنَّ عَدَمَ الْمُبالاةِ يَرْجِعُ اِلى عَدَمِ الْاِعتِقادِ.
اینکه تارك حجّ، كافر [به معنى معهود] نيست، براى اين است كه كفر [به معنى انكار و الحاد] راجع به اعتقاد است نه عمل. پس به فرمودهی خداى تعالى: «و مَنْ كَفَرَ»، يعنى كسى كه معتقد به وجوب حجّ نباشد يا نسبت به تركش بىمبالات باشد [هيچگونه ترسى از ترك حجّ نداشته باشد] كافر است زيرا مسلّم است كه بىپروايى و بىمبالاتى، ريشه از بىاعتقادى مىگيرد [و اين كفر است].
و همچنین مرحوم فیض در بيان روايتى كه مىفرمايد: كسى كه بدون عذر، تارك حجّ باشد و بميرد، يهودى يا نصرانى مرده است،[9] مىگويد:
وَ اِنَّما يَمُوتُ يَهودِيّاً اَوْ نَصرانِيّاً لِاَنَّهُ لَوْ اِعْتَقَدَها لَاُتِىَ بِها مَعَ عَدَمِ الْمانِعِ وَ الاِسْتِطاعَةِ وَ تَوَقُّع الْفَوتِ بِالْمَوْتِ.[10]
چرا تارك حجّ، يهودى يا نصرانى مىميرد؟ براى اينكه اگر معتقد به وجوبش بود، با وجود استطاعت و نبودن مانع و احتمال فرا رسيدن مرگ و از دست رفتن فرصت حجّ، مسلّماً مسامحه در انجامش نمىكرد و اقدام به اتيانش مىنمود. يعنى سهلانگارى و بىاعتنايى در امر حجّ، با آن همه جدّ و تأكيد خدا، كشف از بىاعتقادى نسبت به وجوبش مىكند؛ از این رو يهودى يا نصرانى مىميرد.
تارك حجّ، روز قيامت در صف يهودی يا نصارى محشور مىشود
پيغمبر اكرم(ص) ضمن وصايايى كه به اميرالمؤمنين(ع) دارند، مىفرمايند:
يا عَلىُّ تارِكُ الْحَجِّ وَ هُوَ مُسْتَطيعٌ كافِرٌ، قال اللهُ تَبارَكَ وَ تَعالى: وَ للهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيْهِ سَبيلاً وَ مَنْ كَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنىٌّ عَنِ الْعالَمينَ، يا عَلِىُّ مَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَتّى يَموتَ بَعَثَهُ اللهُ يَوْمَ الْقيامَةِ يَهوديّاً اَوْ نَصْرانيّاً.[11]
ای علی! ترككنندهی حجّ با وجود استطاعت، كافر است.... ای علی! هر که حجّ را تأخیر اندازد تا بمیرد، خدا در روز قیامت، او را یهودی یا نصرانی برمیانگیزد [با یهود و نصاری محشورش میگرداند].
قالَ: سَأَلْتُ اَبَالْحَسَن (ع) عَنْ قَوْلِ الله تَعالى: وَ مَنْ كانَ في هذِهِ اَعْمى فَهُوَ فِي الآخِرَةِ اَعْمى وَ اَضَلُّ سَبيلاً، فَقالَ: نَزَلَتْ فیمَنْ سَوَّفَ الْحَجَّ حَجَّةَ الاِسْلامِ وَ عِنْدَهُ مَا یَحِجُّ بِهِ فَقالَ اَلْعامَ اَحِجُّ اَلْعامَ اَحِجُّ حَتّى یَمُوتَ قَبْلَ اَنْ یَحِجَّ.[12]
راوی مىگويد: از امام(ع) سؤال كردم از آيهی شريفه «و من کان فی هذه اعمی» يعنى هر كه در اين دنيا نابينا باشد، در آخرت نيز نابينا خواهد بود و گمراهتر [مقصود راوى اين بوده كه آن نابينايى در دنيا كه مستوجب نابينايى در آخرت میباشد، كدام است]. امام فرمودند: اين آيه دربارهی كسى نازل شده است كه حجّ واجب و حجّةالاسلام را با داشتن مال و استطاعت تأخير بيندازد و هی بگويد امسال حجّ مىروم و امسال حجّ مىروم [چندان امسال و امسال كند] تا بميرد پيش از آنكه حجّ بجا آورد [اين آدم است كه هم کور در دنيا و هم کور در آخرت است].
خودآزمایی
1- امام كاظم(ع) براى آدم حاجّ چه فضيلتهایی بیان فرمودند؟
2- کفر تارك حجّ به چه معناست؟
3- مقصود از نابينايى در دنيا و آخرت در آيهی شريفه «و من کان فی هذه اعمی» (يعنى هر كه در اين دنيا نابينا باشد، در آخرت نيز نابينا خواهد بود و گمراهتر)، كدام است؟
پینوشتها
[1]- وافى، جلد ٢، كتاب الحجّ، صفحهی ۴٢.
[2]- كافى، جلد ۴، صفحهی ٢۴٠، حديث ۴.
[3]- همان، ذیل حدیث ۵.
[4]- وافى، جلد ٢، كتاب الحجّ، صفحهی ۹.
[5]- همان، صفحهی ۱۲۹.
[6]- سورهی آل عمران، آیهی ۹۷.
[7]- انکار.
[8]- وافى، جلد ٢، كتاب الحجّ، صفحهی ۴۷، باب ۱۷.
[9]- این روایت بعداً خواهد آمد.
[10]- وافى، جلد ٢، كتاب الحجّ، صفحهی ۴٨.
[11]- من لا يحضره الفقيه، چاپ قديم، آخر كتاب، بابالنّوادر.
[12]- همان، باب تسویف الحجّ.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی